سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی با دوستان همراه با خط های منحنی لبخند

سلام عزیزم، دلم برات تنگ شده. دلم می خواد با تو باشم، کنارت باشم. دلم می خواد دستات تو دستام باشه در حالی که سرم رو می ذارم رو شونه هات. دلم می خواد تو چشای خوشگلت زل بزنم و دنیا تو این لحظه متوقف بشه برا همیشه. دلم می خواد تمام خیابون های شهر رو باهات قدم بزنم در حالی که از خودمون برا هم می گیم. دلم می خواد تو رستوران روی میز دستات رو بگیرم. دلم می خواد هر کی تو رستورانه از عشقی که به هم داریم حسودیش بشه. دلم می خواد بدونی از نظر من چقدر خوشگلی. دلم می خواد بدونی چقدر عاشقتم و دوستت دارم. دلم می خواد قلبم رو پیشت جا بزارم و دلت مال من باشه برا همیشه. دلم همه ی اینارو می خواد و از همه بیشتر تو رو

نوشته شده در شنبه 88/8/16ساعت 6:1 عصر توسط شیداگر جوان تاریکی نظرات ( ) | |

When I first seen those big beautiful eyes it was like a magnet to my heart. I almost melted at the site. She was a princess in my sight. The first time I"ve seen her was at a Chess game. I had heard about her from some friends, but I never seen her for myself. Boy! When I did see her she was like a bright glow of light. She was very beautiful and charming. I fell in love at first sight, but I did not know it until she came to me and told me wanna be friends? I took advantage of the moment, and said: yep, with pleasure. Now we are close friends and I love my big eyed bumble bee so much. She will always be my number one girl.

نوشته شده در شنبه 88/8/16ساعت 6:1 عصر توسط شیداگر جوان تاریکی نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ